اثبات وجود عالم برزخ وآغاز زندگي بشردرقالب روحي

*عالم اوّل حيات
ازآنجاکه همه ما انسان ها امـروز درعالم اوّل يا دنيا هستيم نيازي به اثبات ديده نمي شود ، وجـود انسان خــود دليل براين عالم است ، ابتدا خلق شده درظـرفي کوچـک تربه نام رحم مادر(عالمي بسيار کوچک و محدود) سپس ازآن عالم کوچک به عالم بزرگترآمده ايم .
(وَسَلاَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً) (مريم/15)
سلام براو(عيسي بن مريم) روزي که متولّدشد (خلقت وآمدن به عالم دنيا)،روزي کـــــــه مي ميرد(وارد عـــالم روحي شدن) ، وروزي که زنده برانگيخته مي شود(مــــجـدداً وارد عالم قيامت شدن){ اين آيه به سه عالَم اشاره مي کند}
قرآن کريم خبري ضمني از عالم برزخ يا عالم دوّم زندگي بشر مي دهد که يک عالم جسمي نيست.
*عالم دوّم حيات
قرآن کريم به انسان درخلال آيات زيرخبر مي دهد که :
(وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ) (آل عمران/169)
وکساني را که در راه خدا کشته شده اند را مرده مپنداريد ، که زندگانند و نزد خداي خويش روزي مي برند
الف ـ واژه(أَحْيَاءٌ)نشان مي دهد زنده هستندامــّا در قالب بدن برزخي نه بدن جسمي .
ب ـ واژه(عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون) نشان مي دهد نزد پروردگارشان روزي مي خورند درهمان بدن برزخي
يعني، متناسب بدن جديدشان روزي مي برند(ايـــن آيات بقاي روح مؤمنين را خبرمي دهـــــد و بقاي روح کفّار و منافقان را هم در آيات64 و 65 سوره مؤمنون آورده) يعني اصل بقاء پس از مرگ را منحصر بـــه شهدا و مؤمنان نکرده ،که شامل کافران هـــم مي شود ، ولي کيفيت بقاي دو دسته را متمايز کرده( درسوره انبياء آيه 35) فـرموده: هر نفسي جشنده مرگ است .
نکته:برخي تصوّر مي کنندکه شهدا،پيامبران،ائمه و اوليای خدا پس از مرگ با عالم انسان ها حفظ رابطه کرده اند! و خداوند انسان را با خبر مي کندکه بله آنان مرده اند نسبت به حيات دنيائي، ولي زنده اند در نشئه ديگر حيات (حياتِ برزخي) ـ ولي بيخبراز عالم اوّل يا دنيا هستند،(توضيح اين قسمت دربخش مجهول ششم آمده )از اين رو در سوره بقره آيه 154 مي فرمايد:
(يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ )(آل عمران/171)
نگوئيد کساني که در راه خدا کشته شده اند مرده اند ، زنده اند ، امّا شما درک نمي کنيد بــه فضل و نعمت خدا خشنود و اينکه خداوند پاداش مـــــؤمنان را ضايع نسازد
(فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِن خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ )(آل عمران/170)
به آنچه خداوند ازفضل خويش به آنها داده است شادمانند و از سرانجامِ ياراني که به ايشان نپيوسته اند مسرورندکه هيچ بيم وترسي برآنان نيست و اندوهگين نشوند .
در اين آيات نمي خواهد بگويد فقط شهدا زنده هستند و مثلاٌ پيامبران که به مرگ طبيعي مردند در عالم برزخ زنده نيستند؟ اين آيات قبل و بعدمربــــوط به جنگ احد است مردم را دسته بندي مي کند به تناسب موضوع دسته بندي کرده ، عده اي سست شدند ، عـــده اي رشادت کردند ، عده اي شهيدشدند ، چــــــون موضوع جنگ است که مي خواهد بگويد اين کشته شدگان زنده هستند.
موضوع ديگر اينکه مي گويد شهدا زنده اند ، ازطرفي هم مي گويد:( همه كس طعم مــرگ را مي چشد= (كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمُوت) «عنكبوت /57»و حتي به پيامبر هم مي گويد: تو هم مثل همه مي ميري..إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُون (زمر/30)
يعني مي گويد:مرده ، مثل زنده غذا نمي خورد ، شرايط انسان زنده را ندارد ، حيات دنيايي رانمي گويد ، حيات برزخي را مي گويدکه زنده اند ونزد خدا روزي دارند.
برخي ازمروجين خرافات و اباطيل از راه مغالطه آمده اند که چون آنان نزدخدا هستند پس مثل خدا همه جا هستند! درحاليکه آيات حکايت ازقرب خدا مي کند .
(أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ) (یونس62)آيه مي گويد:آنان در آن عالم نه خوفي نسبت به آينده دارند و نه از گذشته غم دارند
مثال :اگرروح پدري متوّجه اين عالم بود و مي ديد که بچه هايش هـــمه فاسد و خلاف کارشدند و انبياء هم روحشان متوّجه ايــن عالم بود ومي ديدند که اکثرپيروانشان بيراهه مي روند ! خداوند هم که گفته آنان غمي ندارند اين که ضد آيه مي شود ، در دنيا کــه مشکلات داشتند ، حالا هم که رفتند غم و اندوه داشته باشند ! آيا ممکن است آنجا هم برايشان جهنم باشد. هرگز.
در آيه بعد هم مي فرمايد خدا اجــــــر مؤمنين را ضايع نمي کنديعني آسايش فقط شامل شهدانمي شود به مؤمنين هم اختصاص دارد منتهي خبرمي دهدکــــه آن عالم هم درجاتي دارد شهدا درجه بالاتري دارند.
(لَهُمْ دَارُ السَّلاَمِ عِندَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُون )(انعام/127)
آنان را درنزد پروردگارشان سراي آرامش است و خدا به سبب کارهاي که مي کنند دوستدار آنهاست (يعني دربدن برزخي نزد پروردگارشان آرامش دارند)
ولي به آيات قيامت که مي رسد خبرمي دهد که مستقيم در بهشت هستند .
و باز خداونددرمورد مرگ هشدار مي دهدکه :
(حَتَّي إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُون )ـ(99مومنون)
تاآنگاه كه مرگ به سوي كسي ازآنان آيد ، گويد: پروردگارا مرا باز گردان ـ
لَعَلّيِ أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ ـ
شايددرسرائي كه(آنجا كار هاي نيك را ) فرو گذارده ام ، كارِ نيكي انجام دهم
(كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَهُ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَي يَوْمِ يُبْعَثُون )(مؤمنون/99و100)
چنين نيست ، بي گمــــــان آن سخني است كه اوآن را مي گويد و فرا رويشان تا روزي كه برانگيخته شوند برزخي است.( عـالم بـرزخ را نـشان مي دهد)
(فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَاب ـ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوّاً وَعَشِيّاً وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَاب )(غافر/45 و46)
اين آيات درمورد مؤمن آل فرعون است که چون بزرگان درباري حکم به قتل حضرت موسي(ع) را صادرکردند زبان به اعتراض و ارشاد گشوده است :
پس خداوند اورا ازگزند مکرشان حفظ کرد و پيروان فرعون را به عذاب بد گرفتارنمود . آنان هرصبح و شام برآتش عرضه مي شوندوروزي که قيامت برپاشود:پيروان فرعون را به شديد ترين عذاب وارد نمايند.
يعني اکنون که درقالب و عالم برزخي هستند صبح وشب برآتش عرضه مي شوند (نه داخل) اما درقيامت که عالم جسماني است ، جسمشان وارد آتش مي شوند.
آيات بعدي از(سوره يس/36و37)است
(قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُون ـ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِين) .
به او گفته شد : وارد بهشت شو . گفت : اي کاش قوم من بدانند که خداوندم مرا آفريد و ازگراميانم قرار داد.
يعني دربهشت عالم برزخي مي گويد : اي کاش قوم من هم اين حقيقت را مي فهميدند ، معلوم مي شود هنوز قوم او به او نپيوسته اند ، چون درقيامت همه بهم مي پيوندند.
*عالم سوّم حيات
همه آيات مربوط به قيامت نشان دهنده عالم سوّم يا زندگي جاويد بشراست .
* اثبات معاد جسماني ؟
عالم سوّم حيات
قرآن کريم در آيات مختلف عالم سوم حيات انسان يا معاد را فقط جسماني نشان مي دهد، درحاليکه برزخ را روحاني مطرح مي کند .
در سوره هاي «الشَّمس و الزّلزّله» هم سخن ازحضور انسان در عالم مادي است و حتي در داستان اصحاب كهف كه پس از 309 سال آنان را ازخـواب بيدار مي كند و به ميان مردم مي آيند در آخر آيه مي فرمايد :
(وَكَذَالِكَ أَعْثَرنَاعَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُواْ أَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَهَ لَارَيبَ فِيهَا )(كهف/21)
يعني :و بدينسان مردم را از حال آنان مطلع كرديم تا بدانند كه وعده خداوند حقّ است و هيچ شكّي در قيامت نيست (كه قيامت در راه است)
در اين ماجرا هم ، معاد روحاني را مطرح نكرده ، جسم آنان زنده شده و بين مردم آمدند .
و باز در قرآن مي گويد:
(وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَاهُم مِّن الْأَجْدَاثِ إِلَي رَبِّهِمْ يَنسِلُون).(اجداث جمع قبر است )
يعني: وچون در صور دميده شود ، ناگاه از قبر ها بسوي پروردگارشان خواهند شتافت .
وباز مي فرمايد :
(قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الْرَّحْمَانُ وَ صَدَقَ الْمُرسَلُون) (يس/50 و51)
يعني:گويندواي برما،چه كسي ما را ازخوابگاهمان (مرقدمان) برانگيخت؟ اين همان وعده خداي رحمان بود و پيامبران راست گفتند.
جايگاه روح مربوط به قبر نيست كه بيرون بيايد و مشخص است كه جسم از قبر بيرون آمده و مجدداً روحي كه قبض شده بود به جايگاهش باز گشته و به حضور پروردگارش مي رود . وبازمي فرمايد:
وَ تَرَي الْأَرضَ هَامِدَه ـ
يعني: وزمين را خشكيده مي بيني ـ
(فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء َ اهْتَزَّتْ وَ أَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجِ بَهِيچٍ )(حج/5)
پس هنگامي كه آب باران را برآن فرو فرستيم به جنبش در آيد و رشد يابد و ازهمه نوع گياهان خرم بروياند ـ
سپس نتيجه را مي گويد:
(ذَالِكَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ) اين نشانه آنست كه خداوند برحقّ است ـ
(وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوتَي) و آنكه او مردگان را زندمي كند ـ
(وَ أَنَّهُ عَلَي كُلِّ شّيءٍ قَدِير)(حج/6) و آنكه او بر هركاري تواناست .
(وَ أَنَّ السَّاعَهَ ءَاتِيَهٌ لَّارَيْبَ فِيهَا)= شكّي نيست كه قيامت در راه است ـ
(وَ أَنَّ اللَهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي القُبُور)(حج/7) و اينكه خداوند بر مي انگيزد آنان را كه درقبرهاخفته اند(باران،گياه ، قبر ، مردگان همه مسائل مادي هستند نه روحاني)
در سوره يس مي فرمايد :
(وَ ضَرَبَ لَنَا مَثََلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ) = براي ما نمونه اي آورد ( از استخوانهاي پوسيده) و آفرينش خود را فراموش كرد ـ
(قَالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيم )(يس/78)و گفت چه كسي استخوانها را در حاليكه پوسيده اند زنده مي كند؟ ـ
(قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيم)(يس/79)
بگو:كسي آنها را زنده مي كند كه نخستين بار آنها را پديد آورد و او به هر آفرينشي داناست ـ
ازآنجاكه مرگ وحيات به نظرانسان متناقض هستند خداوند مثال ديگري مي آورد .
(الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الْشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنُهُ تُوقِدُون)(يس/80)
يعني:كسي كـه در درخت سبز بـرايتان آتـشي قرار داده كه آنگاه شما از آن آتش مي افروزيد(اخضربمعني سبز رنگ است )
برطبق قوانين ظاهري بايدماده قابل اشتعال خشگ باشدتا بسوزد! امّا در عربستان دو گياه به نامهاي عفارومرخ هستندكه باسائيدن دو برگ سبز آتش بيرون مي آيد .
يعني: مي گويد خدائي كه از درخت سبز براي شما آتش بيرون مي آورد قادر است از مرده هم زنده بيرون بياورد .
همه مثالها مادي است نه روحاني سپس باقياس بزرگتر به كوچكتر مي فرمايد:
(أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ الْسَّمَوَاتِ وَ الْأَرضَ بِقَادِرٍ عَلَي أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَي وَ هُوَ الْخَلَّقُ العَلِيم) (يس/81)
يعني:آياكسي كه آسمانها و زمين راآفريده توانائي ندارد مانندآنها را پديد آورد ؟چرا و هم اوست آفريننده دانا(يعني خلقت آسمانها و زمين كه مهمتر از زنده كردن مردگان است)
امام صادق(ع) هم در اين مورد فرمود شما اگر كوزه اي را بشكنيد و مجددا آنرا باز سازي كنيد ، هم مي توانيد به اعتبار ماده اوّليه اش ادعا كنيد اين همان كوزه است و هم مي توانيدبه اعتبارصورت جديدي كه به آن ماده داده ايد بگوييد آن كوزه نيست .
ماده اوّليه انسان در قيامت همان مادة المواد دنياست فقط صورت بندي جديدي متناسب بااخلاق ، رفتار و اعمال و مجموعه كسبياتش مي گيرد .
از ميان فرق اسلامي عده اي به معاد جسماني معتقد شدند بخصوص متمسّکين به قرآن و گروهي ازآنان مثل فلاسفه و صوفيه به معاد روحاني .
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: مرگبرزخزندگی پس از مرگ